نرگس جودکی | جامعه نو: نگهبان قبرستان میگفت بارها و بارها با دستهگلی آمد اینجا نشست. ساعتها در سکوت قبرستانِ امامزاده عبدالهِ شهرری خیره مانده به درختچهها و بوتههای انگور. نگهبان مینشیند کنار قبر و دست میکشد به سنگ تازه سرد. از وقتی نگهبان پسر کوچکی بود توران خانم به قبرستان سر میزد. دو عشق را به این خاک سپرده بود و مادرش را و پسر کوچکش را. نگهبان دنبال کلمه میگردد برای تعریف از توران خانم. «آدم بزرگی بود. مادر کودکان بود. خیلی خدمت کرد.»
نگهبان زندگی پرفراز توران میرهادی را در این جملههای کوتاه خلاصه میکند. توران خانم ۸۹ سال زندگی کرد و راهی را بنیان گذاشت که قرنها ادامه خواهد داشت. اگر باز هم قراری باشد برای دوباره زندگی کردن باز همین مسیر را انتخاب میکند. زندگیاش باز با نهاد کودکی، ادبیات کودکان، شورای کتاب کودک، فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان و هر موضوعی مربوط به کودکان ایران پیوند میخورَد. با سرگرد جعفر وکیلی ازدواج میکند و طعم عشق را میچشد. پیروز را به دنیا میآورد. برای از دست دادن جعفر اشک میریزد. مدرسهی فرهاد را میسازد. به احترام عشق محسن خمارلو برمیخیزد. مراسم عقد را ساده برگزار میکنند، کولهپشتیهایشان را برمیدارند و میروند در شهرستان چادر میزنند. روزهایی به طعم عسل. مدرسهی فرهاد پروبال خواهد گرفت و آوازهاش به همهجا خواهد رسید. وقتی سیل بیاید محسن پیروز، فرزند توران و سرگرد وکیلی را نجات خواهد داد اما کاوه برای همیشه گم خواهد شد. غم از دست دادن پسرک را با تولد دلاور تحمل خواهند کرد. بعد از مرگ همراه زندگی باز هم زندگی ادامه خواهد داشت. کتاب «جستوجو در راهها و روشهای تربیت» حاصل ۲۵ سال سرپرستی مدرسهی فرهاد را خواهد نوشت. مربیان زیادی تربیت خواهد کرد. شورای کتاب کودک متولد خواهد شد و فرهنگنامه که اولین کتاب مرجع ایرانی برای کودکان و نوجوانان است.
فرهنگنامه کارستانی بود در میان دستاوردهای ریز و درشت توران خانم و چه خوب که در پنج، شش سال آخر زندگیاش مجتبا میرتهماسب و رخشان بنیاعتماد لحظههایی از این کار را ثبت کردند تا ما هم ببینیم که چرا توران خانم خسته نمیشود از این همه تجربه کردن، آموختن و آموزش دادن و چگونه غمهای بزرگش را تبدیل میکند به کارهای بزرگ.
در روزهایی که ناامیدی در جویهای شهر در جریان است دیدن فیلم توران خانم به ما یادآوری میکند که میشود با استمرار و کار مشترک روزنههای امیدی برای آیندگان گشود.
توران میرهادی، معلم بزرگ کودکان، ۲۵ خرداد ۱۳۰۶ بهدنیا آمد و راه پرپیچوخمی را در حوزهی آموزش کودکان پیش برد. حالا دو سالی است در گورستان امامزاده عبداله آرمیده. جسم او هرگز دوباره بهپا نخواهد خواست، سیستم رسمی آموزش و پرورش هرگز او را در جایگاهی که در این حوزه داشت به ما نشناساند اما شاید وقت آن است که ما قدمی برای شناخت او برداریم.
ارسال نظر
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری با ستاره (*) مشخص شدهاند.